آزمون اول
اشخاص و محجورین شامل 1- مواد 1207 تا 1256 ق.م. 2- مواد 956 تا 975 3- مواد 992 تا 1030 ق.م. 4- ولایت قهری پدر و جد پدری (1180 تا 1194 ق.م.) 5- مواد 48 تا 161 قانون امور حسبی
سوال ۱
۱. در مورد اهلیت تمتع جنین کدام گزینه صحیح است؟
۱) جنین اهلیت تمتع ندارد.
۲) جنین اهلیت تمتع دارد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود و قابلیت بقا هم داشته باشد.
۳) جنین اهلیت تمتع دارد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود، ولو اینکه قابلیت بقا نداشته باشد.
۴) در صورت تردید در زنده متولد شدن جنین، حیات او استصحاب می شود.
پاسخ سوال ۱
۱. در مورد اهلیت تمتع جنین کدام گزینه صحیح است؟
۱- گزینه ۳ صحیح است. (آسان) به موجب ماده ۹۵۷ ق.م. جنین از حقوق مدنی متمع می گردد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود. بنابراین، همین که جنین زنده به دنیا آید، برای اهلیت تمتع او کافی است؛ گرچه پس از تولد فوراً بمیرد. در نتیجه، قابلیت بقای جنین برای تمتع از حقوق مدنی شرط نیست. گزینه چهارم نیز صحیح نیست، زیرا متعلق یقین و شک واحد نیست. به عبارت دیگر، در صورتی که تردید حاصل شود که آیا جنین زنده تولد یافته است یا مرده، نمی توان حیات سابق او را استصحاب کرد، چرا که یقین سابق ما حیات جنینی است و تردید ما در حیات پس از تولد و این دو حیات یکی نیستند تا حکم به بقای حیات سابق شود.
سوال ۲
۲. در خصوص اقامتگاه زن شوهردار کدام گزینه درست نیست؟
۱) اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است.
۲) اقامتگاه زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد، مرکز مهم امور زن است.
۳) اقامتگاه زنی که با رضایت شوهر یا اجازه دادگاه مسکن جداگانه اختیار کرده، مرکز مهم امور اوست.
۴) اقامتگاه زن ناشزه، زنی که هنوز به خانه شوهر نرفته و زنی که شوهر او محجور است، مرکز مهم امور اوست.
پاسخ سوال ۲
۲. در خصوص اقامتگاه زن شوهردار کدام گزینه درست نیست؟
۲- گزینه ۴ صحیح است. (آسان) صدر ماده ۱۰۰۵ ق.م. تصریح دارد که اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است. همچنین، ادامه ماده مقرر کرده که اگر شوهرِ زن اقامتگاه معلومی نداشته باشد یا زن با رضایت شوهر یا اجازه دادگاه مسکن جداگانه اختیار کرده باشد، می¬تواند مسکن علی حده داشته باشد و مراد این است که اقامتگاه چنین زنی طبق ماده ۱۰۰۲ ق.م. مرکز مهم امور اوست. گزینه د از این جهت اشتباه است که اقامتگاه زن ناشزه اقامتگاه شوهر است و در این زمینه اختلافی بین حقوقدانان مشاهده نمی¬شود. اما در خصوص اقامتگاه زنی که هنوز به خانه شوهر نرفته است، اختلاف وجود دارد، به نحوی که دکتر صفایی اقامتگاه او را مرکز مهم امور وی و دکتر کاتوزیان، تابع اقامتگاه شوهر می داند. در خصوص اقامتگاه زن محجور شوهر دار نیز همین اختلاف وجود دارد: برخی (دکتر کاتوزیان) اقامتگاه او را اقامتگاه شوهر وی و بعضی (دکتر صفایی) اقامتگاه قیم او می¬دانند. اقامتگاه زنی که شوهر او محجور است، تابع قواعد عمومی یعنی مرکز مهم امور او است.
سوال ۳
۳. درخواست صدور حکم موت فرضی غایب مفقود الاثر از طرف چه کسانی پذیرفته می شود؟
۱) ورثه غایب، وصی و موصی له
۲) ورثه غایب، موصی له، وصی، واجب النفقه و طلبکاران
۳) دادستان و اشخاص ذینفع
۴) اشخاص ذینفع از قبیل ورثه، طلبکار، وصی و موصی له
پاسخ سوال ۳
۳. درخواست صدور حکم موت فرضی غایب مفقود الاثر از طرف چه کسانی پذیرفته می شود؟
۳- گزینه ۱ صحیح است. (متوسط) ماده ۱۵۳ قانون امور حسبی اشخاصی را که می توانند «صدور حکم موت فرضی» را درخواست کنند، نام برده و احصا کرده است و آن را اختصاص به ورثه غایب، وصی و موصی له داده است. بنابراین، دادستان یا طلبکاران نمی توانند چنین درخواستی کنند. دلیل آن نیز این است که آنها نفعی در صدور حکم موت فرضی ندارند. البته «درخواست تعیین امین» از سوی دادستان و اشخاص ذینفع از قبیل وراث و بستانکار پذیرفته می¬شود (ماده ۱۳۰ ق. امور حسبی). دلیل این ماده نیز آشکار است، چرا که طلبکاران و دادستان در تعیین امین و جلوگیری از تضییع اموال غایب ذینفع اند.
سوال ۴
۴. برای دادن اموال غایب مفقود الاثر به تصرف موقت ورثه و موصی¬له کدام یک از شرایط زیر درست نیست؟
۱) غایب کسی را برای اداره اموال خود تعیین نکرده باشد.
۲) دو سال تمام از آخرین خبر غایب گذشته باشد، بدون اینکه حیات یا ممات وی معلوم باشد.
۳) سه آگهی هر کدام به فاصله یک ماه در روزنامه منتشر شود و از تاریخ نشر اولین آگهی یک سال گذشته باشد.
۴) وراث یا موصی له تصرف موقت را درخواست کرده و ضامن یا تضمینات کافی نیز بدهند.
پاسخ سوال ۴
۴. برای دادن اموال غایب مفقود الاثر به تصرف موقت ورثه و موصی¬له کدام یک از شرایط زیر درست نیست؟
۴- گزینه ۳ صحیح است. (آسان) شرایط درخواست تصرف موقت ورثه در اموال غایب در مواد ۱۳۶ تا ۱۳۹ و ۱۴۳ قانون امور حسبی و ماده ۱۰۲۵ قانون مدنی آمده است. منتها باید توجه داشت که در ماده ۱۰۲۵ که به ماده ۱۰۲۳ ارجاع داده است، «یک سال از تاریخ نشر اولین آگهی» پیش بینی شده است. ولی در ماده ۱۳۹ ق.ا.ح. «از تاریخ نشر آخرین آگهی» مقرر شده است. بنابراین، با توجه به مؤخر التصویب بودن قانون امور حسبی، قانون مدنی در این زمینه نسخ شده و مقررات ق.ا.ح. مجراست.
سوال ۵
۵. در صورتی که پس از صدور حکم موت فرضیِ غایب مفقود الاثر و انقضای عده وفات زوجه وی، معلوم شود که غایب مفقود الاثر زنده بوده است:
۱) حکم موت فرضی غایب با تمامی آثار مترتب بر آن ملغی می شود.
۲) انحلال نکاح غایب و زوجه وی منتفی می گردد و زوجه کماکان همسر غایب است.
۳) اصولاً انحلال نکاح منتفی می شود، مگر اینکه زوجه غایب با دیگری ازدواج کرده باشد.
۴) تا مشخص شدن قطعی حیات یا ممات غایب، زوجه وی نمی تواند با دیگری ازدواج کند.
پاسخ سوال ۵
۵. در صورتی که پس از صدور حکم موت فرضیِ غایب مفقود الاثر و انقضای عده وفات زوجه وی، معلوم شود که غایب مفقود الاثر زنده بوده است:
۵- گزینه ۳ صحیح است. (سخت) بر اساس ماده ۱۶۱ ق.ا.ح: در هر موقع كه موت حقيقي يا زنده بودن غائب معلوم شود، اقداماتي كه راجع به موت فرضي او به عمل آمده است، بلااثر خواهد شد؛ مگر اقداماتي كه براي حفظ و اداره اموال غائب شده است. همانطور که از این ماده بر می آید، با معلوم شدن حیات غایب اقدامات صورت گرفته باید به حال قبل در آید. با وجود این، این ماده تمامی اقدامات و قراردادها و معاملات انجام شده را در بر نمی گیرد. ماده ۱۰۲۷ تصریح دارد که در صورتی که معاملاتی روی اموال غایب صورت گرفته باشد، با پیدا شدن غایب باید عوض آن اموال برگردد و این خود نشان می دهد که قراردادهای منعقد شده صحیح¬اند. بنابراین گزینه یک نادرست است. گزینه دو نیز صحیح نیست، زیرا اعاده وضعیت سابق تا جایی امکان دارد که با حقوق اشخاص ثالث برخورد نکند و به حق مکتسب آنها لطمه نزند. به خاطر همین است که طبق ماده ۱۰۲۷ ق.م. قراردادهای صورت گرفته باطل نمی شوند. یکی از این قراردادها نکاح مجدد ز.جه غایب پس از سپری شده عده وفات (بعد از صدور حکم موت فرضی) است. از این رو، اگر پس از صدور حکم موت فرضی و انقضای عده، معلوم شود که غایب در قید حیات است، زوجه همچنان همسر غایب است، چرا که انحلال نکاح در اثر صدور حکم موت فرضی ملغی می شود؛ ولی اگر زوجه با دیگری ازدواج کرده باشد، نکاح دومی معتبر است و باطل نمی¬شود. بنابراین، گزینه ۳ صحیح و گزینه ۲ اشتباه است.
سوال ۶
۶. کدام یک از گزینه های زیر در مورد امینی که برای اداره سهم الارث جنین تعیین می شود، درست نیست؟
۱) سمت امین مذکور پس از تولد جنین و تا زمان رشد او باقی می¬ماند.
۲) دادگاه صالح برای تعیین امین مذکور دادگاه محل اقامت مادر جنین است.
۳) مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در غیر این صورت، اقربای او بر دیگران تقدم دارند.
۴) وظایف، اختیارات و مسئولیت امین مذکور همان وظایف و اختیارات و مسئولیت قیم است.
پاسخ سوال ۶
۶. کدام یک از گزینه های زیر در مورد امینی که برای اداره سهم الارث جنین تعیین می شود، درست نیست؟
۶- گزینه ۱ صحیح است. (متوسط) وظایف و اختیارات و امور راجع به امینی که برای اداره سهم الارث جنین تعیین می شود، در مواد ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۹، ۱۱۹ و ۱۲۰ قانون امور حسبی پیش بینی شده است و طبق ماده ۱۲۰ آن، سمت امین مذکور پس از تولد طفل زایل می¬شود. سایر گزینه ها طبق مواد یاد شده صحیح اند.
سوال ۷
۷. کدام یک از موارد زیر جز آثار قرابت نسبی نیست؟
۱) ولایت قهری و حضانت
۲) توارث زوجین از یکدیگر و تعلق نفقه به زن
۳) توارث و نفقه اقارب
۴) حرمت نکاح
پاسخ سوال ۷
۷. کدام یک از موارد زیر جز آثار قرابت نسبی نیست؟
۷- گزینه ۲ صحیح است. (آسان) قرابت به به چهار دسته: قرابت نسبی، قرابت سببی، قرابت رضاعی و قرابت ناشی از فرزند خواندگی تقسیم می شود. ولایت قهری، حضانت، توارث، نفقه اقارب و حرمت نکاح همگی از آثار قرابت نسبی هستند، ولی توارث زوجین از یکدیگر و تعلق نفقه به زن از آثار قرابت سببی هستند نه نسبی.
سوال ۸
۸. به موجب قانون مدنی، کدام یک از گروه های زیر محجور به معنای خاص و دارای حجر حمایتی اند؟
۱) صغیر، مجنون، سفیه و ورشکسته (مفلّس)
۲) مفلِس، معسر و مریض متصل به موت
۳) صغیر، مجنون و غیررشید
۴) صغیر، مجنون، سفیه، ورشکسته و مریض متصل به موت
پاسخ سوال ۸
۸. به موجب قانون مدنی، کدام یک از گروه های زیر محجور به معنای خاص و دارای حجر حمایتی اند؟
۸- گزینه ۳ صحیح است. (آسان) گرچه قانون مدنی در برخی از مواد از جمله ماده ۲۱۳ معنای عامی از محجورین را مد نظر داشته است، به نحوی که شامل ورشکسته (مفلّس) نیز می شود؛ اما در ماده ۱۲۰۷ که محجورین به معنای خاص را احصا و در مواد بعد، حقوق و تکالیف آنان را بر شمرده است، محجورین به صغیر و مجنون و سفیه منحصر شده است. به علاوه، تنها حجر این دسته از محجورین حمایتی است، یعنی به خاطر حمایت از خود محجور مقرر شده است، اما حجر سایرین از قبیل ورشکسته به خاطر حمایت از حقوق طلبکاران است که از آن به حجر سوء ظنی تعبیر می شود.
سوال ۹
۹. حجر کدام یک از گروه های زیر، عام و کدام یک، خاص است؟
۱) حجر صغیر غیر ممیز و مجنون، عام و حجر ورشکسته و سفیه، خاص است.
۲) حجر مجنون، عام و حجر صغیر و سفیه و ورشکسته، خاص است.
۳) حجر مجنون دائمی، عام و حجر مجنون ادواری، خاص است.
۴) حجر صغیر و سفیه و مجنون، عام و حجر ورشکسته و مرتهن، خاص است.
پاسخ سوال ۹
۹. حجر کدام یک از گروه های زیر، عام و کدام یک، خاص است؟
۹- گزینه ۱ صحیح است. (آسان) به اعتبار اینکه محجور از تصرف در تمامی امور خود ممنوع است یا منع او اختصاص به امور خاصی دارد، حجر به عام و خاص تقسیم می شود. حجر مجنون، چه دایمی و چه ادواری عام است؛ یعنی از تصرف در تمامی امور خویش ممنوع است. حجر سفیه خاص و ناظر به امور مالی است، ولی در امور غیرمالی دارای اهلیت است. ورشکسته نیز تنها در اموال خود که مؤثر در تأدیه دیون باشد، ممنوع از تصرف است. صغیر نیر چه غیر ممیز و چه ممیز از تصرف در تمامی امور خویش ممنوع است و تنها صغیرممیز است که می تواند تملکات بلا عوض را قبول کند. بنابراین حجر صغیر نیز عام است و اساتید حقوق مدنی از جمله دکتر صفایی در صفحه ۱۸۹ کتاب اشخاص و محجورین به این نکته تصریح کرده¬اند. منتها به خاطر اینکه داوطلبان عزیز در خصوص محدوده حجر صغیر دچار تردید و اشتباه نشوند، در گزینه الف تنها از حجر صغیر غیرممیز صحبت کردیم. با وجود این، اگر در تست ها به چنین سؤالی برخورد کردید، توجه داشته باشید که حجر صغیر ممیز و غیر ممیز و مجنون دایمی و ادواری عام است.
سوال ۱۰
۱۰. کدام یک از گزینه¬های زیر در مورد مجنون ادواری صحیح است؟
۱) با افاقه مجنون ادواری، سمت قیم او پایان می پذیرد و با بازگشت جنون، مجدداً باید برای او نصب قیم شود.
۲) قیم مجنون ادواری با تغییر وضعیت او (از جنون به افاقه و بر عکس) عزل نمی¬شود و در حال افاقه، مجنون ادورای مستقلاً و در حال جنون، قیم او اعمال حقوقی لازم را انجام می¬دهد.
۳) معاملات قیم مجنون ادواری در حال افاقه او باطل است.
۴) در صورت تردید در انجام معامله مجنون ادواری در حالت جنون یا افاقه، اصل بر صحت معامله و وقوع آن در حال افاقه است.
پاسخ سوال ۱۰
۱۰. کدام یک از گزینه¬های زیر در مورد مجنون ادواری صحیح است؟
۱۰- گزینه ۲ صحیح است. (سخت) باید توجه داشت که برای مجنون ادورای که گاهی در حال جنون و گاهی در حالت سلامت عقل و افاقه است، قیمی تعیین می شود تا در صورتی که مجنون در حال دیوانگی به سر می برد، برای او اعمال لازم را انجام دهد. ولی با تغییر حالت او از جنون به افاقه یا بر عکس، قیم او عزل نمی-شود. اگر چنین باشد، ممکن است لازم شود که در طی یک روز چندین بار برای او تعیین قیم تعیین شود. در حالی که نه حاکم فرصت دارد به چنین اقدامی مبادرت ورزد و نه به صلاح محجور است. بنابراین، سمت قیم او با تغییر حالت وی زایل نمی شود و گزینه ۱ اشتباه است. حال، اگر قیم برای مجنون ادواری در حال افاقه او قراردادی ببندد، معامله یادشده غیرنافذ است، نه باطل، چرا که اختیار چنین معامله ای را نداشته و مامله به مال غیر انجام شده است و ضمانت اجرای آن عدم نفوذ است نه بطلان. پس گزینه ۳ درست نیست. به علاوه، وقتی تردید شود که معامله مجنون ادواری در حال جنون بوده یا افاقه، به موجب ذیل ماده ۱۲۱۳ ق.م. اصل این است که معامله در حال جنون واقع شده است و خلاف آن باید اثبات گردد. از این رو، گزینه ۴ نادرست است.
سوال ۱۱
۱۱. در مورد معاملات صغیر ممیز و سفیه کدام گزینه صحیح است؟
۱) در مورد صغیر ممیز و سفیه، اصل بر اهلیت انجام معامله است.
۲) صغیرممیز و سفیه تنها در امور مالی محجورند و در امور غیرمالی، می توانند مستقلاً تصرف نمایند.
۳) حجر سفیه اختصاص به امور مالی دارد، ولی صغیرممیز تنها می تواند تملکات رایگان را قبول نماید.
۴) صغیرممیز و سفیه، همانطور که می توانند تملکات بلاعوض کنند، می توانند عقد مربوط به آن را نیز اقاله نمایند.
پاسخ سوال ۱۱
۱۱. در مورد معاملات صغیر ممیز و سفیه کدام گزینه صحیح است؟
۱۱- گزینه ۳ صحیح است. (متوسط) سفیه در امور غیرمالی دارای اهلیت و در امور مالی فاقد اهلیت است و تنها می تواند تملکات بلاعوض را بپذیرد، ولی صغیرممیز چه در امور مالی و چه در امور غیرمالی فاقد اهلیت بوده و فقط می تواند تملکات بلاعوض را قبول نماید. از این رو، گزینه ۲ اشتباه و گزینه ۳ درست است. غلط بودن گزینه ۱ به خاطر این است که در صورت تردید در اهلیت صغیر، اصل عدم اهلیت اوست. گزینه ۴ نیز به این خاطر اشتباه است که صغیر و سفیه می-توانند تملکات بلاعوض را قبول نمایند، چرا که صرفاً به نفع آنهاست، ولی فسخ یا اقاله معامله مذکور را که به نفع آنها نیست، نمیتوانند انجام دهند.
سوال ۱۲
۱۲. طبق قانون مدنی، هرگاه ولی قهری محجور شود:
۱) ولایت او باقی می ماند و دادگاه امینی را به او ضمیمه می کند.
۲) ولایت او باقی می ماند و دادگاه قیم موقت تعیین می کند.
۳) ولایت او ساقط می شود و باید برای او امین موقت تعیین شود.
۴) ولایت او ساقط می شود و باید برای او قیم تعیین شود.
پاسخ سوال ۱۲
۱۲. طبق قانون مدنی، هرگاه ولی قهری محجور شود:
۱۲- گزینه ۴ صحیح است. (متوسط) طبق ماده ۱۱۸۲ ق.م. هرگاه ولی قهری طفل محجور شود، ولایت او ساقط می شود و طبق ماده ۱۱۸۵ باید برای او قیم تعیین شود.
سوال ۱۳
۱۳. اگر با وجود جد پدری، پدر برای مولی علیه وصی تعیین کند، در این صورت:
۱) وصیت صحیح است.
۲) وصیت غیرنافذ و منوط به تنفیذ جد پدری است.
۳) وصیت باطل است.
۴) وصیت در برابر جد پدری غیرقابل استناد است.
پاسخ سوال ۱۳
۱۳. اگر با وجود جد پدری، پدر برای مولی علیه وصی تعیین کند، در این صورت:
۱۳- گزینه ۳ صحیح است. (آسان) به موجب ماده ماده ۱۱۸۹ ق.م. هیچ یک از پدر و جد پدری نمی¬تواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی تعیین کند و اساتید حقوق مدنی (دکتر کاتوزیان و دکتر صفایی) بر اساس این ماده معتقدند ضمانت اجرای چنین وصیتی بطلان است.
سوال ۱۴
۱۴. برای کدام یک از اشخاص زیر قیم نصب می¬شود؟
۱) برای صغاری که پدر و جد پدری ندارند، ولو اینکه پدر یا جد پدری برای آنان وصی تعیین کرده باشند.
۲) برای مجانین و اشخاص غیررشیدی که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر بوده و فاقد والدین باشند.
۳) برای مجانین و اشخاص غیررشیدی که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر بوده و فاقد پدر و وصی باشند، گرچه دارای جد پدری باشند.
۴) برای مجانین و اشخاص غیر رشیدی که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر نبوده، ولو اینکه دارای ولی خاص باشند.
پاسخ سوال ۱۴
۱۴. برای کدام یک از اشخاص زیر قیم نصب می¬شود؟
۱۴- گزینه ۴ صحیح است. (متوسط) طبق مواد ۱۲۱۸ و ۱۱۸۰ قانون مدنی برای صغار و همچنین، مجانین و اشخاص غیررشیدی که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر بوده و فاقد ولی خاص یعنی پدر، جد پدری و وصی بوده باشد، قیم تعیین می شود. بنابراین، گزینه الف، ب و ج اشتباه است. ولی، اگر جنون یا عدم رشد متصل به زمان صغر نباشد، برای محجور قیم نصب می شود، حتی اگر محجور دارای ولی خاص باشد. دلیل این امر آن است که با رسیدن فرد به سن بلوغ و رشد، ولایت قهری زایل می¬شود و با محجور شدن بعدی فرد، ولایت بر نمی گردد؛ بلکه باید برای او نصب قیم شود.
سوال ۱۵
۱۵. قیم موقت.......
۱) کسی است که مأمور کنسولی ایران در خارج از کشور برای اشخاص محجور ساکن یا مقیم در حوزه مأموریت خود موقتاً تعیین می کند.
۲) کسی است که دادستان قبل از نصب قیم، برای حفظ و نظارت در اموال محجور موقتاً تعیین می کند.
۳) کسی است که به علت کبر سن یا بیماری ولی قهری و ناتوانی وی در اداره اموال مولی علیه، دادگاه موقتاً او را تعیین می کند تا مشترکاً با ولی قهری اقدام نماید.
۴) کسی است که به علت غیبت یا حبس ولی قهری منحصر و ناتوانی او در اداره اموال و امور مولی¬علیه، از طرف حاکم موقتاً برای تصدی و اداره امور مولی¬علیه تعیین می¬شود.